چگونگی خلق تصویر متحرک در سینما<\/h3>
آنچه ما بصورت حرکت و توالی در سینما و تلویزیون می بینیم و به آن تصویر متحرک می گوییم در واقع چیزی نیست جز عکسهای ثابت گرفته شده از موضوعات متحرک، یعنی اگر تکه ای از فیلمهای سینمایی را به دقت نگاه کنیم عکسهای ثابت متوالی را می بینیم که هر کدام با دیگری اندکی تفاوت دارند. اما برای اینکه بدانیم این عکسهای پی در پی چگونه گرفته شده و چطور گرفته شده و چطور دیده می شود به روشی که «مای بریج» (my brideg) بکار برد، توجه میکنیم.
«مای بریج» تعدادی دوربین عکاسی را با فواصل معینی از یکدیگر در یک ردیف قرار داد و همه آنها را توسط نخهای نازکی که در مقابل دوربین کشیده بود، آماده عکسبرداری کرد. سپس ترتیبی ایجاد کرد تا سوار کاری همراه با اسب از مقابل دوربینها عبور کند و هر لحظه که اسب در مقابل یکی از دوربینها قرار میگرفت نخ مربوط به همان دوربین را پاره کرده و باعث می شد که دوربین از آن لحظه خاص عکس بگیرد. در نتیجه این عمل، دوربینها پی در پی عکاسی کرده و عکسهایی متوالی از حرکت اسب سوار را بوجود آوردند.
اما اکنون مشکل ، متحرک دیدن آنها بود. آنچه ما امروز بنام «گردونه تصویر» می شناسیم و بیشتر وسیله بازی کودکان است در واقع ابزار کار «مای بریج» بود. یعنی عکسهای پی در پی خود را در گردونه تصویر (زوتروپ) (Zoetrop) نهاد و با به حرکت درآوردن آن، تصویر متحرکی از اسب سوار بوجود آورد
این پدیده نوظهور بسرعت راه ترقی را پیمود و بزودی به دستگاههای پیچیده ای جهت نمایش تصویر متحرک تبدیل شد و نهایتاً منجر به اختراع سینما گردید. اما چگونه عکسهای پی در پی «مای بریج» و یا عکسهای ثابت روی فیلمهای سینمایی به تصاویر متحرک تبدیل می شوند؟
بنابر اصل «پسماند تصویر در چشم» هرگاه تصویر با نور مقابل بیننده ای را قطع کنیم (یا بیننده چشمهای خود را ببندد) قادر خواهد بود برای لحظه ای بین تا ثانیه همچنان توهمی از تصویر مذکور را در تاریکی چشمهای خـــود نظاره کند. با توجه به این اصل ، اگر در فاصله کمتری از زمان پسماند بتوانیم تصویر ثابت اولی را ، با تصویر ثابت دیگری که اختلافی جزئی در حرکت موضوع متحرک دارد، عوض کنیم، چشم بیننده متوجه این تعویض نشده و در نتیجه تصویر بعدی، که جزیی از حرکت آن با تصویر قبل متفاوت است را خواهد دید. اگر ایـن تعویض و قطع و وصل نمایش عکسها، بطور متوالی و پی در پی صورت گیرد، چشم بیننده تنها قادر به دیدن اختلاف حرکت موضوع در عکسها خواهد بود و مغزوی توالی جزئیات متحرک تصویر متحرک را بازسازی خواهد کرد و بدین ترتیب با نمایش عکسهای ثابت پی در پی توهمی از حرکت را در ذهن بیننده بوجود آورده ایم. این پدیده شگفت آور موجب خلق سینما شد. در گردونه تصویر، ما بدین جهت تصاویری را متحرک می بینیم که سیاهی بین بریدگی های بدنه گردونه مانع از دیدن فاصله بین عکسهای ثابت می شود و چشم ما تنها عکسهای ثابت پی در پی با جزئیات تغییر یافته را خواهد دید. در سینما نیز توسط دوربین فیلمبرداری ، عکسبرداری پی در پی یا اصطلاحاً فیلمبرداری انجام می شود. سرعت فیلمبرداری از موضوع متحرک در آغاز 16 تصویر در ثانیه بود و پس از اختراع صدا در سینما، بخاطر همزمانی صدا و تصویر به 24 تصویر در ثانیه تغییر یافت.
نحوه تشکیل تصویر تلویزیونی
یک سیستم تلویزیونی کامل سیستمی است که قادر به بازسازی پیوسته تمام جزئیات تصویر باشد بطوری که از هر نظر مشابه صحنه واقعی شود.
چشم انسان قادر به تشخیص تمام جزئیات تصویری که بر روی شبکیه متمرکز شده است، می باشد و این اطلاعات را بدون تأخیر به مغز منتقل می کند. اگر یک سیستم تلویزیونی هم بخواهد با چشم برابری کند باید به همین ترتیب یک تصویر کامل و همزمان از صحنه گرفته و دوباره آن را در گیرنده ایجاد نماید.
در سیستمهای اولیه، تصویر صحنه مورد نظر را به کمک عدسی بر روی یک صفحه تشکیل می دادند . این صفحه از یک سری سلول فتوالکتریک تشکیل می شد. سلول فتوالکتریک قادر است هنگام برخورد پرتو نور با سطح خود، بر اساس شدت نور تابیده شده جریان الکتریکی متغیری ایجاد کند. پس وقتی تصویر بر روی این صفحه تشکیل می شد این سلولها متناسب با شدت نور، جریان متغیری را بوجود می آوردند. بدین ترتیب ، نور تبدیل به جریان الکتریکی یا اصطلاحاً سیگنال (signal) تصویری می شد.
نوشته شده در دوشنبه 90/8/23ساعت
12:21 عصر توسط اسداسدی|
نظر|